سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق

عشق

معنای عمیقی در آن نهفته است وچنان با عظمت است که نمی توان مفاهیم آن را به زبان آوردتنها می توان آن را در درون حس کردوتصور اینکه این نام راخداوند تنها برای پیوند دو انسان خلق کرده است نه اشتباه است این گونه نیست عشق مادری به فرزندش،عشق دانش آموزی به معلمش وعشق به خالق توانا همه انواع عشقند اما آنکه انسان را آفریدعشق را به او هدیه کرد تا وسیله ای باشد برای رسیدن به معبود در نهایت عشق بین انسانها وسیله ای است برای رسیدن به او وتنها برای رسیدن به این عشق الهی است که خداوند آن را در وجودمان قرار داده هر عشقی گذرا است و تنها عشق اوست که ازلی وابدی است عشق تحولی در درون است لرزش در قلب است احساسی است که در دل       می روید واینکه چه زمانی فرو مینشیند از آن بی خبریم وتوآن آن را نداریم در مقابلش ایستادگی کنیم با شدت می آید و خود را نمایان می سازد واگر واقعی باشد هیچ گاه از قلب خارج نمیشود خداوند عشق رااز فرشتگان دریغ کرد وبه انسان هدیه کرد این زیبایی به انسان داده شد تا با آن نسلی را بنیان نهد وبعد به مراتب بالاتروبه رستگاری برسد ونهایت را در عشق الهی بیابد که در هیچ موجودی به ودیعه گذاشته نشد. 


الهی...

پرنده بی بهار میمیردومن بی تو...

ای تنهاامیدم فقط توهستی که حدیث تنهایی وغربتم رالحظه به لحظه برایت بازگو می کنم وقتی با توسخن میگویم قلبم از عشق ومحبت لبریز میشود وروح خسته وغمگینم راسستی می بخشد خدا آگاه است که بارفتن پرستوی مهربانم دیگر مفهوم ومعنای زندگی را احساس نمیکنم الهی می دانم که شب وروز وثانیه به ثانیه در کنارم هستی می دانم که اشک هایم را میبینی وصدای بغض آلودم را میشنوی ای مهربانم مرا دریاب وکمکم کن که زندگی بی توقع است.


شبیه من...

پرنده بی بهار میمیرد ومن بی تو...

دلتنگی هایم را با تو تقسیم می کنم در برگریزان خاطرات دلتنگی هایم تنهاچیز هایی است که دارم دلتنگی هایم را دوست دارم چون بوی تورا میدهند چون لبریز از یاد تو هستند دلتنگی هایم گاهی آواز می شوند وسکوت تنهایی ام را می شکنند.گاهی آینه می شوند چنان تو را نشان می دهند که می شودقابشان کرد.گاهی پرنده می شوند ودر رویای با تو بودن پرواز می کنند.من آنها را دوست دارم وایمان دارم که بالاخره غروب دلتنگی هایم به سپیده دلخوشی هایم که توباشی خواهد پیوست.(این نوشته رواز تو یه مجله پیدا کردم ولی مثل حرفای دل من بود)

 

دلی که آشیانه یادخدا نباشد،یقینا لانه شیطان خواهد شدو هم چنین است اگرکه مشعل ایمان خاموش شودقلب انسان یخ میزند در حالی که اگر بخواهید قلب هایتان همیشه روشن ونورانی باشد باید به چهارده شاخه نورمتوسل شوید تا آنگاه دریابید که دنیا وزندگی شما،رنگین کمان شگفتی هاست.

 


معبود

در ثانیه های پر ودر لحظه های خالی از صدا در فراوانی بی کسی آن زمان که دل آفت زده غم شده ومزرعه دلواپسی هاروبه ابرهای نگرانی ازغروب دیدارگرفتم آن وقت که یاس های سربه فلک کشیده دیارلبخندازپس تپه های افق، چشم انتظارتابش آفتاب دست به دعامی شوند وستاره ها برای خاموشی مهتاب در شب های تنهایی کوچه خلوت های دل؛مضطربند وآن صبح دم که ماهی ها برای دیدن رنگین کمان در آینه برکه خود را آب وتاب داده و برای پرنده های کوچ کرده،دست تکان میدهند و آن زمان که پرستو ها در جستجوی خانه دوست دل به دریا میزنند تورا می خوانم ای معبود من.

صدای ریزش اشک هایم رااز پشت این همه فاصله می شنوی ومیشنوی که چه معصومانه در کنج سکوت شب برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنم وهیاهوی زمانه را که تو راازپریدن وپرکشیدن باز می دارد ای شکوه بی پایان به آسمان بگو که من میشنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته است.